امام هادی علیه السلام. |
#درسهایی_از_زندگی_امام_هادی_علیه_السلام_منبرک_مکتوب_علما
#حجت_الاسلام_قرائتی
امام هادی (ع) شب پانزده ذی الحجه، یعنی چند شب بعد از عید قربان در یکی از محله های مدینه به دنیا آمد.
مادر امام هادی (ع) اسمش سمانه است، کنیز بود، عرض کردم ما از این امام هایمان چند تایشان مادرشان کنیز بوده. این خودش یک نقش تربیتی دارد که در زنهای کنیز هم استعدادهای بسیار فراوان وجود دارد.
نمیشود کسی را تحقیر کرد که این شهری است یا دهاتی، آزاد است یا اسیر، پولدار است یا فقیر، ظرفیتهایی در زنها و مردها هست که میتواند یک زنِ اسیر، مادرِ یک امام معصوم بشود. ظرفیتها را کم نبینید.
انرژی هستهای فقط در طبیعت نیست، در هر مغزی یک انرژی هستهای است. در هر کلامی که آدم میگوید میتواند یک انرژی هستهای باشد. یعنی میتواند این کلام کودتا کند، این کلام یک نفر را متحول کند، یک نفر را عوض کند. در هر برخوردی میشود یک انفجاری رخ دهد، یک برخوردی شود که طرف 180 درجه مسیرش عوض شود. بنابراین خیلی خداوند استعداد و ظرفیت و قابلیت در همه چیز آفریده. اگر یک تخم هندوانه تبدیل میشود به یک مزرعه هندوانه، اگر در یک لیوان آب آنقدر انرژی خدا آفریده که میشود با یک لیوان آب یک شهر را برق داد، پس ما خیلی استعدادهایی داریم که از دست داده ایم. کنیز میتواند مادر امام زمان شود، کنیز میتواند مادرِ امام هادی (ع) شود.
خوب، حالا امام درباره مادرش چه میگوید؟ میگوید «امّی عارفه بحقی» مادرِ من امام شناس است. «و هی من اهل الجنه» مادرِ من اهل بهشت است. «لا یقربها شیطان» شیطان نزدیک مادر من نمیرود. خیلی مهم است. ما صبح تا شام در عبادت هایمان شیطان است.
#یک_سؤال:
ما از کجا بفهمیم شیطان هست یا نیست؟
اگر گفتند چطور بفهمیم شیطان هست یا نیست. هر که میخواهد بداند شیطان هست یا نیست، تصمیم بگیرد دو رکعت نماز با توجه بخواند. خودتان را بکشید، شبه محال است، نمیگویم محال است ولی شبه محال است، همین که ما نمیتوانیم دو رکعت نماز باحال بخوانیم، پیداست که اختیار دستِ خودمان نیست، بخواهیم یا نخواهیم در فکر و روح ما اثر دارد. شیطان در نماز با ماست. آنوقت این زن هیچ وقت شیطان نزدیکش نرفته. اصلا آدمهایی هستند هرچه فکر دارند، فکر شیطانی است. فکرهای شیطانی، نگاههای شیطانی، حرفها شیطانی، عمل شیطانی، سرتاپا شیطان است! آنوقت این خانم به جایی برسد که «لا یقربه شیطان مارض ولا ینالها کید جبار عنید» امام دهم (ع) میفرماید مادری که من از او متولد شدم، هیچ ستمگری، هیچ نقشهای و هیچ توطئهای نمیتواند او را گول بزند، اثر کند در او.
امام دهم (ع) اسمش اباالحسن است، در امامان ما چهار تا اباالحسن داریم، به امیرالمؤمنین (ع) میگویند اباالحسن، به امام رضا (ع) میگویند اباالحسن، به امام کاظم (ع) میگویند اباالحسن و به امام هادی (ع) هم میگویند اباالحسن، حالا لقبهای مختلفی دارد کاری نداریم، سی و سه سال ایشان امام بود، چهل و یک سالشان بود، سی و سه سال امام بود، یعنی از کودکی به امامت رسیدند. این خودش هم باز یک نکتهای در آن است که کودکان را هم ساده نگاه نکنید. گاهی یک کودک ظرفیتی دارد که رهبری کند. گاهی یک جوان رهبری میکند. شما الان نگاه کنید سید حسن نصرالله جوان است، در لبنان چقدر آدمهای پیرمرد و دانشمند و استاد دانشگاه و عالِم و از همه فرقهها هستند، اما یک کسی یک استعدادی خدا به او داده که میتواند رهبری کند. من چند بار تا حالا این مثل را گفته ام، تکرار کنم، چون هر دفعه ممکن است یک جمعی پای تلویزیون باشند. گفتم گاهی یک رادیو کوچک ده موج را میگیرد، یک رادیو قد بشکه، موج تهران را هم نمیگیرد! یعنی موج گرفتن ربطی به کیلویی و وزن ندارد. امام، امام است. گاهی یک لامپ کوچک برق میدهد، چون درست است، گاهی یک لامپ بزرگ چون سوخته برق نمیدهد.
فرم در حال بارگذاری ...